کد مطلب: ۶۶۳۴
تعداد بازدید: ۱۵۸
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۲
امامت و امامان (ع) | ۷
درك پيامبر اكرم از خداشناسى‏‌، توحيد، صفات جمال و جلال او با درك ما از اين معارف، متفاوت و بسيار عالى‏‌تر و عميق‏تر مى‏‌باشد، چون علم او حضورى‏‌ و شهودى‏‌ است و علم ما حصولى‏‌ و مفهومى‏‌. اگر پيامبر اكرم از زندگى‏‌ پس از مرگ، معاد، و بهشت و دوزخ خبر مى‏‌داد، با چشم باطن جايگاه واقعى‏‌ آنها را مشاهده مى‏‌كرد، آن‏گاه از آن‏ها خبر مى‏‌داد، مفاهيم و مدركات ذهنى‏‌ او از حقايق عينى‏‌ آن‏ها سرچشمه مى‏‌گرفت.

بخش اوّل: صفات  امام  | ۶


 قرآن‏

دومين منبع علوم ائمه اطهار(ع) قرآن كريم است. اين كتاب آسمانى‏‌ مهم‏ترين و معتبرترين منبع علوم و معارف اسلام و احكام و قوانين شريعت مى‏‌باشد از جهت سند قطعى‏‌ الصدور است، چون با تواتر اخبار و اجماع مسلمانان در طول تاريخ به اثبات مى‏‌رسد كه همين متن موجود قرآن از جانب خداى‏‌ متعال بر قلب نورانى‏‌ پيامبر اكرم(ص) نازل شده و با قرائت و املاى‏‌ آن حضرت و كتابت حضرت على‏‌(ع) و ساير كاتبان وحى‏‌ ثبت و ضبط شده و به دست ما رسيده و از جهت محتوا نيز بسيار غنى‏‌ است. در حدى‏‌ كه آنچه بشر در تأمين سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ خود بدان نياز دارد و ارسال پيامبران را، بر خداى‏‌ حكيم و كريم ايجاب كرده در آن موجود است. علوم و معارفى‏‌ كه به مقتضاى‏‌ الطاف الهى‏‌ يادآورى‏‌ و اشاره‌ی بدان‏ها ضرورت داشته و در قرآن آمده، عبارت است از: اصول كلى‏‌ مربوط به آفريدگار جهان، توحيد و صفات جمال و جلال و اشاره به برخى‏‌ نعمت‏هاى‏‌ او، زندگى‏‌ پس از مرگ، معاد، حساب اعمال، بهشت و پاداش‏هاى‏‌ نيك، دوزخ و كيفر كارهاى‏‌ بد.
پيامبر و پيامبران و نقش آنان در هدايت انسان‏ها در طول تاريخ، اخلاق نيك و نقش آن در سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ بشر، اخلاق زشت و زيان‏هاى‏‌ دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ آن‏ها، وظايف بندگان در برابر آفريدگار جهان و شيوه بندگى‏‌ و سپاس‏گويى‏‌. اين قبيل امور است كه دانستن آن‏ها بر بشر ضرورت دارد و غفلت از آن‏ها موجب خسارت‏هاى‏‌ فراوان و غير قابل جبران مى‏‌شود. و از همين روى‏‌ عقل داورى‏‌ مى‏‌كند كه آفريدگار مهربان هيچ‏گاه انسان را در ضلالت و جهالت رها نمى‏‌سازد بلكه پيامبرانى‏‌ را مى‏‌فرستد و علوم را در اختيارشان قرار مى‏‌دهد تا به هدايت مردم همت گمارند.
پيامبر اسلام به همين منظور مبعوث شد و برنامه‌ی رسالتش همان است كه در قرآن كريم آمده است. با توجه به اين كه آن حضرت خاتم پيامبران بود و بعد از او پيامبرى‏‌ نخواهد آمد، و كتاب ديگرى‏‌ نازل نخواهد شد و با توجه به اين كه عقل و درك بشر پيوسته در حال تكامل بوده است و هر روز به كشفيات تازه‏اى‏‌ دست مى‏‌يابد و زندگى‏‌ او را متحول مى‏‌سازد، بنابراين بايد علوم و معارف قرآن كريم به گونه‏اى‏‌ جامع و كامل باشد كه بتواند در طول تاريخ، در همه‌ی زمان‏ها و مكان‏ها، و در اوضاع و شرايط مختلف، پاسخ‏گوى‏‌ نيازهاى‏‌ دينى‏‌ بشر باشد. و قرآن خودش را همين‌گونه معرفى‏‌ مى‏‌كند:
«ما كتابى‏‌ را بر تو نازل كرديم كه بيان هر چيزى‏‌ در آن آمده است، هدايت‌كننده و رحمت و بشارت‌دهنده مسلمانان مى‏‌‌باشد.»[1]
يعنى‏‌ همه علوم و معارف مربوط به دين كه بشر بدان‏ها نياز دارد در قرآن آمده است.
اما بايد بدين نكته توجه نماييم كه گرچه قرآن كتابى‏‌ است روشن و هدايت‏گر و هر انسانى‏‌ به مقدار فهم و درك خود مى‏‌تواند از آن بهره بگيرد، ولى‏‌ داراى‏‌ باطنى‏‌ است بسيار عميق كه هر كسى‏‌ قدرت درك معانى‏‌ عميق آن را ندارد و انسان‏ها در اين جهت متفاوت مى‏‌باشند، و در همين رابطه است كه علم تفسير به وجود آمده است. آيات قرآن يك‏سان نيستند، آيات محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقيّد داريم. مفسران قرآن شناس هستند كه با مقايسه آيات با يكديگر و تفكر و كنجكاوى‏‌ و بهره‏گيرى‏‌ از علومِ مربوط مى‏‌توانند فهم متشابهات را به محكمات ارجاع دهند و حق را بيابند. مفسر كامل كسى‏‌ است كه با زبان و ادبيات زبان عرب و نكات و ظرافت‏هاى‏‌ آن كاملا آشنا باشد، با علم كلام و فلسفه و ديگر علوم مربوط آشنا باشد، به مجموعه آيات قرآن و احاديث پيامبر اشراف كامل داشته باشد. ولى‏‌ همه مفسران در اين جهات يك‏سان نيستند، هر كسى‏‌ به مقدار استعداد ذاتى‏‌ و درك و شعور و كنجكاوى‏‌ خود مى‏‌تواند از معانى‏‌ عميق اين كتاب آسمانى‏‌ بهره بگيرد.
پيامبر گرامى‏‌ اسلام(ص) نيز به نوبه خود يك مفسر ممتاز و عالى‏‌ رتبه قرآن بود. علاوه بر اين كه بر محكمات و متشابهات، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقيّد، شأن نزول آيات، نكات ظريف و لطيف و اديبانه اين كتاب آسمانى‏‌ كاملا آشنا بود، به علاوه و مهم‏تر اين كه با تأويل و مصدر آيات نيز آشنا بود و از راسخان در علوم قرآن به شمار مى‏‌رفت. در درك مفاهيم قرآن تفاوت اساسى‏‌ با ساير مفسران داشت. و آن اين كه مفسران مفهوم علوم و معارف قرآن را به وسيله حواس ظاهرى‏‌ و باطنى‏‌ خود كسب مى‏‌كنند و از حقايق عينى‏‌ آن‏ها اطلاعات مستقيمى‏‌ ندارند، اما پيامبر اكرم يعنى‏‌ نخستين مخاطب قرآن به هنگام وحى‏‌، حقايق و مصاديق عينى‏‌ آن‏ها را با چشم باطن، در جايگاهشان مشاهده مى‏‌كرد، و مفاهيم ذهنى‏‌ آن جناب از آن جا سر چشمه مى‏‌گرفت. و همواره از چنين پشتوانه‌ی نيرومندى‏‌ برخوردار بود. رمز عصمت آن حضرت را نيز مى‏‌توان در همين امتياز مهم جست‏وجو كرد.
بنابراين درك پيامبر اكرم از خداشناسى‏‌، توحيد، صفات جمال و جلال او با درك ما از اين معارف، متفاوت و بسيار عالى‏‌تر و عميق‏تر مى‏‌باشد، چون علم او حضورى‏‌ و شهودى‏‌ است و علم ما حصولى‏‌ و مفهومى‏‌. اگر پيامبر اكرم از زندگى‏‌ پس از مرگ، معاد، و بهشت و دوزخ خبر مى‏‌داد، با چشم باطن جايگاه واقعى‏‌ آنها را مشاهده مى‏‌كرد، آن‏گاه از آن‏ها خبر مى‏‌داد، مفاهيم و مدركات ذهنى‏‌ او از حقايق عينى‏‌ آن‏ها سرچشمه مى‏‌گرفت.
درباره‌ی درك اوامر و نواهى‏‌، واجبات و محرمات، احكام و قوانين شريعت، نيز پيامبر اعظم با ما دركى‏‌ متفاوت داشت، او به هنگام وحى‏‌ مصالح و مفاسد واقعى‏‌ احكام و قوانين شريعت و منبع و منشا آن‏ها را كه در واقع صراط مستقيم انسانيت و راه واقعى‏‌ تأمين سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ انسان‏هاست با چشم باطن و در جايگاه واقعى‏‌ خودشان مشاهده مى‏‌كرد. آثار نيكِ عمل‏هاى‏‌ صالح و زشتى‏‌ گناهان را بالعيان مشاهده مى‏‌نمود.
با توجه به اين كه علوم پيامبر از چنين پشتوانه‏اى‏‌ برخوردار بود مى‏‌توان در مورد صدور برخى‏‌ احكام كه به وحى‏‌ بودن آنها اشاره نشده، گفت: وحى‏‌ كلى‏‌ و تنقيح مناط يا تشريع مُجاز بوده است.


انتقال علوم قرآنى‏‌ به امامان‏


پيامبر گرامى‏‌ اسلام به هنگام نزول آيات قرآن سعى‏‌ داشت علوم و معارف قرآنى‏‌، تأويل و تفسير آيات را به حضرت على‏‌(ع) منتقل سازد. تا براى‏‌ مردم باقى‏‌ بماند. حضرت على‏‌ هم با دقت آن‏ها را ثبت و ضبط مى‏‌كرد. و از همين طريق به ساير امامان انتقال يافت. بنابراين مى‏‌توان امامان معصوم(ع) را نيز عالم به تأويل آيات و حقايق قرآنى‏‌ و از راسخان در علم دانست. چنان كه‏ پيامبر اكرم(ص) چنين بود، با اين تفاوت مهم كه پيامبر اعظم به طور مستقيم از وحى‏‌ برخوردار بود و از اين طريق با تأويل آيات و منابع علوم آشنا مى‏‌شد ولى‏‌ امامان معصوم از وحى‏‌ برخوردار نبودند بلكه با راهنمايى‏‌هاى‏‌ پيامبر اكرم و تصرفاتى‏‌ كه در نفوس آنان به عمل مى‏‌آورد و تأييدات مخصوص خداى‏‌ متعال كه از لوازم صلاحيت براى‏‌ تصدّى‏‌ مقام شامخ امامت مى‏‌باشد، به تأويل آيات و شناخت منابع و مصادر احكام و قوانين آشنا مى‏‌شدند.
با توجه به آن چه گفته شد مى‏‌توان قرآن مجيد را يكى‏‌ از مهم‏ترين منابع علوم ائمه اطهار(ع) و آن انسان‏هاى‏‌ برگزيده را مصاديق راسخان در علم و آشناى‏‌ با تأويل معرفى‏‌ كرد. چنان كه در احاديث فراوان بدان اشاره شده است:
ابوالصباح مى‏‌گويد: به خدا سوگند! امام محمد باقر(ع) فرمود: خداى‏‌ سبحان علم تنزيل و تأويل را به پيامبر اكرم(ص) تعليم داد. رسول خدا آن را به على‏‌(ع) ياد داد. آن گاه فرمود: به خدا سوگند! حضرت على‏‌ آن‏ها را به ما آموخت.[2]
امام صادق(ع) فرمود: كتاب خدا را از اول تا آخر مى‏‌دانم. چنان كه گويا در كف دستم مى‏‌باشد. خبرهاى‏‌ آسمان و زمين و اخبار گذشته و آينده در آن موجود است. خداى‏‌ عزّوجلّ فرمود: «بيان همه چيز در قرآن موجود است.»[3]
بريدبن معاويه از امام باقر يا صادق(ع) نقل كرده كه در مورد آيه‌ی «وَما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلّا اللهُ وَالرّاسِخُونَ فِى‏‌ العِلْمِ» فرمود: رسول خدا(ص) افضل راسخان در علم بود. خداى‏‌ عزّوجلّ آن چه را بر ساير پيامبران نازل كرد تنزيل و تاويلش را نيز به او تعليم فرمود. و در اين‏باره چيزى‏‌ را فرو گذار نكرد. بعد از پيامبر، اوصياى‏‌ او نيز همه را مى‏‌دانند. كسانى‏‌ كه از تأويل قرآن آگاه نيستند وقتى‏‌ از شخص عالم (وصىّ پيامبر) مطلبى‏‌ را شنيدند مى‏‌گويند به آن چه از جانب خدا نازل شده ايمان داريم. قرآن خاص و عام، محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ دارد. راسخان در علم آن‏ها را مى‏‌دانند.[4]
عبدالرحمان بن كثير از امام صادق(ع) نقل كرده كه فرمود: راسخان در علم اميرالمؤمنين و امامان بعد از او مى‏‌باشند.[5]
از احاديث مذكور و امثال فراوان اين‏ها، استفاده مى‏‌شود كه امامان معصوم نيز همانند پيامبر اكرم از علم تأويل و مشاهده‌ی منابع و مصادر علوم و معارف قرآن و مصالح واقعى‏‌ و مناط صدور احكام و قوانين شريعت برخوردار بودند، البته با اين تفاوت كه پيامبر(ص) از وحى‏‌ مستقيم برخوردار بود، ولى‏‌ ائمه اطهار از وحى‏‌ تشريعى‏‌ محروم بودند. بنابراين آن چه درباره‌ی احكام صادره از پيامبر گفته شد درباره‌ی احكام صادره از امامان كه در قرآن و سنت پيامبر ديده نمى‏‌شود نيز مى‏‌توان گفت كه از قبيل تنقيح مناط يا تشريع مُجاز بوده است و الله العالم.


خودآزمایی


۱- پيامبر اسلام به کدام منظور مبعوث شد؟
۲- چرا پیامبر(ص) در درك مفاهيم قرآن تفاوت اساسى‏‌ با ساير مفسران داشت؟

 

پی نوشت ها


[1]. نحل، آيه 89: «وَنَزَّلْنا عَلَيْكَ الكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَى‏‌ءٍ وَهُدىً وَرَحْمَةً وَبُشْرى‏‌ لِلْمُسْلِمِينَ».
[2]. جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص 184: عن أبي الصباح قال: و الله لقد قال لي جعفر بن محمد(ع) إنّ الله علّم نبيّه التنزيل و التأويل، فعلّم رسول الله(ص) عليّاً، ثم قال: و علّمنا عليّ و الله.
[3]. كافى‏‌، ج 1، ص 229: عبدالأعلى‏‌ مولى‏‌ آل سام قال: سمعت أباعبدالله(ع) يقول: و الله إنّي لأعلم كتاب الله من أوّله إلى‏‌ آخره كأنّه في كفّى‏‌، فيه خبر السماء و خبر الأرض و خبر ماكان و خبر ما هو كائن. قال الله عزّوجلّ. فيه تبيان كلّ شى‏‌ء.
[4]. همان، ص 113: بريد بن معاوية عن أحدهما(ع) في قول الله عزّوجلّ «وَما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلّا اللهُ وَالرّاسِخُونَ فِى‏‌ العِلْمِ» فرسول الله(ص) أفضل الراسخين في العلم. قد علّمه الله عزّوجلّ جميع ما أنزل عليه من التنزيل و التأويل، و ما كان الله ينزّل عليه شيئاً لم يعلّمه تأويله و أوصياؤه من بعده يعلمونه كلّه. و الذين لا يعلمون تأويله إذا قال العالم فيهم بعلم فأجابهم الله بقوله «يَقُولُونَ آمَنّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا» و القرآن خاصّ و عامّ، و محكم و متشابه، و ناسخ و منسوخ. فالراسخون في العلم يعلمونه.
[5]. اصول كافى‏‌، ج 1، ص 213: عبدالرحمان بن كثير عن أبي عبدالله(ع) قال: الراسخون في العلم أميرالمؤمنين و الائمّة من بعده.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: